سید امیر حسینسید امیر حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

عشق بی پایان

چهار ماهگی فسقلیه من

1392/11/17 3:59
نویسنده : فاطمه
154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک قشنگم.الان که دارم واست مینویسم ساعت 1 صبح. مامان با اینکه خسته ست اصلا 

 

 

خواب نداره. امشب خاله زری اومد خونمون و تورو برد حموم . توی حموم خیلی گریه کردی آخه حسابی

 

 

خواب داشتی. الانم شیر خوردی و راحت خوابیدی . پسر عزیز تر از جونم ، بیست و سوم این ماه که بهمن

 

 

هست  چهار ماهت تموم میشه. شبها و روزها مثل برق و باد میگذره . انگار همین دیروز بود که تورو

 

 

گذاشتن توی بغلم و من واسه ی اولین بار وجود قشنگتو با همه ی وجودم حس کردم.

 

 

حرکت ها و دست و پا زدنات حسابی تغییر کرده. من و بابایی رو خیلی خوب میشناسی.همیشه صبح

 

 

وقتی میخوام برم تو آشپزخونه که به کارام برسم تو بیدار میشی. منم کلی باهات بازی میکنم و تو هم یه

 

 

عالمه واسه مامان خودتو لوس میکنی و میخندی. آخ که مامان قربون اون خنده های نازت بشه... بعد از

 

 

اینکه از بازی کردن خسته میشی ، بالشتو میزارم روبه روی تلویزیون ، تو هم بی سرو صدا برنامه ی کودک

 

 

نگاه میکنی و اونقدر هیجان زده میشی که کف دستات و پاهات از عرق خیس میشه...

 

 

بعضی روزا هم مجبور میشم تورو با خودم ببرم تو آشپزخونه و همینطور که بغلم هستی ناهار درست کنم

 

 

آخه خیلی خیلی نق میزنی.اینطوری هم واسه ی من سخته هم واسه تو کوچولوی نازم خطرناک و لی

 

 

 دیگه چاره ای نیست.

 

 
راستی ، عزیزم یکی از بزرگترین کارایی که باید میکردیم انجام شد. اونم ختنه ی تو بود! که با دایی صادق

 

 

جون و خاله زری و داداشی پیمان تورو بردیم مطب آقای دکتر . دستشون درد نکنه که مارو تنها

 

 

نذاشتن...  شکر خدا تو هم خیلی پسر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی.

 

 

اینم چندتا از عکسای شما پسر مهربونم:

1

2

3

 

 

45

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)