سید امیر حسینسید امیر حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

عشق بی پایان

روزهای تکراری من

1392/11/17 4:05
نویسنده : فاطمه
348 بازدید
اشتراک گذاری

 

من وارد هفته نهم بارداری شدم و یکم حالم بهتره. حداقلش اینه که دردام اینقدری نیست که منو

 

 از حال  ببره.حالا دیگه مامان جون رفته خونشون چون دیگه خسته شده بود و یکم خیالش از من

 

 

راحت  شد. بیشتر  روزا بابا جون از رستوران واسه نهار غذا میگیره.بعضی وقتا خاله زری میاد

 

 

واسمون درست میکنه.  خیلی کم پیش میاد خودم اشپزی کنم. صبح ها بابا حسن ساعت هفت

 

 

 

 

 

میره سر کار تا ساعت دو....بعدش میاد خونه  نهار میخوریم. یکم استراحت میکنه دوباره ساعت

 

 

پنج میره تا هشت. اخه عزیزم بانکی که باباجون کارمندشه  باید عصرها هم باز باشه.من هر روز

 

 

تو خونه تنهام وفقط سرگرمیه من دیدن تلویزیونه. همه چی واسم تکرایه و هیچ اتفاق جالبی

 

 

پیش نیومده تا واست بگم.فقط دوست دارم این روزای کسل کننده زودتر تموم شه عزیز مامان...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آوش و آویسا(بشرا)
18 خرداد 92 7:44
میگذره این روزا میگذره و میبینی که وقتی واسه سر خاروندن نداری عزیزم. فقط ارامشت رو حفظ کن که ایشاا... به سلامتی نی نی رو بغل کنی اون موقع همه خستگی هات در میاد
شکیبا
4 تیر 92 3:13
خدا براتون نگهش داره